جنگ رسانه ای دشمن

برای انقلابی عمل کردن اول باید انقلابی فکر کرد

جنگ رسانه ای دشمن

برای انقلابی عمل کردن اول باید انقلابی فکر کرد

تفکر انقلابی و غیر انقلابی

اگر بخواهیم بیهوده از بچه های انقلابی تعریف کنیم ریاکاری کرده ایم، چون هم تعریف کردن بی جهت و هم بیهوده بد گفتن ناشایست هستند، در تحلیل یک مسئله اولین کاری که انسان می کند باید ریاکاری را کنار بگذارد.

انقلابی بودن یعنی کسی که به طور منطقی مطابق ضمیر ناخودآگاهش آتش به اختیار عمل می کند، کارهائی که یک انقلابی انجام می دهد معمولا ناخودآگاه و شاید هم غیر معمول باشد و نشانه ای از محافظه کاری در آن دیده نمی شود، آنها معمولا در انتخاب مسیر زندگی و اهداف شان، گاها از شیوه های غیر معمول ولی مطابق با منطق و ضمیر ناخودآگاهشون استفاده می کنند و به سطحی می رسند که غیر انقلابیون قادر به رسیدن به آن نیستند.

تفکر انقلابی در برگیرنده کلی از مفاهیم است، این تفکر که مقابل تفکر استعماری در دنیای امروز ما قرار گرفته، در واقع تداعی کننده دو نیروی متقابل خیر و شر هستند که وقتی یکی از آنها صعود می کند با نزول دیگری همراه است، به عنوان مثال تخاصم چهل ساله جریانات استعماری با انقلاب اسلامی دو نیروی متقابل حق و باطل هستند که همیشه در تاریخ با هم درگیر هستند.

تفکر انقلابی داری اهداف، ابعاد و ویژگی های خاصی است، انقلابی بودن و آتش به اختیار بودن مکمل هم هستند و ‌پایه ها و ستون فقرات انقلاب و نظام را شکل می دهند، انقلابی بودن و آتش به اختیار بودن فقط یک وظیفه نیستند، در این زمانه پر از ظلم و نفاق ما، شاید به نوعی یک تکلیف هم به حساب بیایند.

بچه های انقلابی ذاتا آتش به اختیار عمل می کنند، آنها به رفتار خود مسلط هستند و به موقع می توانند از موقعیت ها بهره برداری کنند، و چون موقعیت ها همواره در تغییر هستند این انقلابیون واقعی هستند که می توانند با مدیریت درست این تغییرات را به دست گیرند و از آنها بهره برداری کنند، آنها با تمرکز روی اقدامات دشمن به دنبال فرصتی برای موقعیت های بهتر هستند و در نهایت همیشه پیروزند.

انقلابی بودن دانشی است که می تواند قوه تعقل هر فردی را افزایش دهد، انقلابیون واقعی به قدری از تبحر می رسند که به خوبی می توانند از قدرت دشمن در زمان حمله، برای حمله متقابل علیه خود آنها استفاده کنند و برای ادامه راه انقلاب از همان روش های غیر معمول ولی مطابق با منطق، همراه با ضمیر ناخود آگاه خود استفاده می کنند.

به عنوان مثال کار دشمنان ایران این است که با دروغ و ریاکاری مسائل ساده هسته ای و موشکی و منطقه ای ایران را به مسئله ای پیچیده در جهان تبدیل کنند تا از آن سو استفاده کنند و در این میان افرادی غیر انقلابی را در مذاکرات به بازی می گیرند، اما یک انقلابی واقعی برعکس تلاش می کند تا مسائل پیچیده و دشوار را به مفاهیم ساده و قابل فهم تبدیل کند، آن قدر ساده که تبدیل آنها به ساده تر از آن امکان نداشته باشد.

چون انقلاب اسلامی بر اساس استعدادهای فردی شکل گرفته، لذا منطق بچه های انقلابی منحصر به فرد است و برداشت و درکی که عده ای از انقلاب دارند به اندازه فهم خودشان از زندگی است، بچه های انقلابی با توانائی خاص خودشان، قدرتِ خلاقیت و پشت کار خودشان را مثال زدنی کرده اند.

بقیه در ادامه مطلب  ادامه مطلب ...

برجام مرگ یک تفکر بود

عقل برتر در عدم اظهار به تیز هوشی ظاهر میشود و سیاست برتر در عدم آشکار ساختن تصمیم نهفته است، ولی آقای روحانی با برملا کردن تصمیم خود به اینکه آمریکا کدخدای جهان است و تماس تلفنی اش با اوباما و با ولعی که دولت اش برای مذاکره با آمریکا از خود نشان داد، تصمیم خود را آشکار ساخت و همان اول بازی را باخت، آمریکائیان باید در عطش آرزوی یک مذاکره نیم ساعته با دولت ایران ماهها به انتظار می نشستند، ولی هم فکران آقای روحانی ادعا می کردند ما نباید در مذاکرات حرف درشت بزنیم و یا نهایت توانائی ایرانیان را آبگوشت بز باش معرفی کردند.

در سنت انقلاب اسلامی سازش جائی نداشت، همه دولت ها در ایران جدا از هر سلیقه ای که دارند تکلیفی دارند که باید خدمت به مردم را همراه با اهداف انقلاب جلو ببرند، این دولت ها چه پیروز شوند یا نشوند، مُکلف هستند مقابل ظلمی که به انقلاب و مردم ایران می شود بایستند، چون انقلاب برای برداشتن ظلم آمده نه قبول ظلم، این سنت و قانون انقلاب است و هر دولتی که طبق قانون انقلاب زندگی نکند طبق همان قانون شکست می خورد.

آقای روحانی لازم نیست سر آمریکا فریاد بکشد و جنایات و بد عهدی آنها را فریاد بزند بلکه باید تفکر خودش و تیم فکری اش را ملامت کند نه بد عهدی دولت آمریکا را ، ایشان نباید مذاکره با آمریکا را از طرف کشورهای شرق آسیا را زیر سوال ببرد، چرا که ممکن است همین فردا کره شمالی با آمریکا مذاکره کند، چون سیاست همین است گاهی چپش راست است گاهی راستش چپ است، ما از اول هم با بعضی از تفکرات آقای روحانی مخالف بودیم نه با شخص ایشان .

آمریکائیان تفکرات لیبرال های تکنوکراتی همچون تیم فکری آقای روحانی را مثل موریانه می جوند، و بعد به زباله دانی می اندازند، آنها با متحدان اروپائی خود قرن هاست حوزه نفوذ مذاکرات و توافقات خود را با بقیه دولت های جهان تعریف کرده اند و به یک استراتژی کاملا مشترک رسیده اند، اینکه تمامی منافع اروپا و آمریکا با اسلام ناسازگار است.

بقیه در ادامه مطلب

ادامه مطلب ...